قاصدک

شعر و...

قاصدک

شعر و...

اوشو

این هم شعری از اوشو از کتاب « عشق پرنده ای آزاد و رها » ترجمه: مسیحا برزگر

پیام اصلی من این است:

زندگی ات را بر مبنای ترس بنا مکن

بی هیچ واهمه ای زندگی کن

تنها در این صورت است که به معنای واقعی کلمه زندگی کرده ای

ترس تو را بسته نگه می دارد

و مانع باز شدن و شکوفایی ات می شود

ترس موجب می شود که پیش از اقدام به هر کاری

هزار و یک نگرانی و دغدغه راه تو را سد کنند

آیا این درست است؟ غلط است؟

اخلاقی است؟ غیر اخلاقی است؟

عرفی است؟ خلاف عرف است؟

فکر کردن به این ها تو را سردرگم تر می کند

این ها سیاه چاله های کهکشان روح تواند

رهیافت من کاملا متفاوت است

انسان جایزالخطاست

خطا کردن لازمه انسان بودن و نیز انسان شدن است

فقط یک چیز را در خاطر داشته باش:

سعی کن خطاهای خود را تکرا نکنی

تکرار خطاها نشانه حماقت است

انسان کاشف زندگی ست

در کشف زندگی از خطا کردن گریز وگزیری نیست

اگر بیش از حد از خطاها بترسی

از کشف زندگی در می مانی

و بدین سان

از هیجان شرکت در ماجرای پر از شگفتی زندگی کنار گذاشته می شوی

خشکه مقدس ها اینگونه اند

آن ها هیچ گاه طعم زندگی را نمی چشند

می آیند و می روند بی آن که خطایی از آن ها سر بزند

بی آن که دیکته ای بنویسند

بی آن که در کلاس زندگی حضور پیدا کنند

بی آن که زندگی کنند

چه قدر حقیر و ملال انگیزند

خشکه مقدس های خشک مغز بی روح و بی دل و بی شهامت!

تمامی تلاش من آن است که در تو روح ، شور و سرمستی بدمم.

دلم می خواهد میل به زیستن

زنده بودن ، بالیدن و رقصیدن را در تو بر انگیزم

می خواهم شهامت بودن و جانانه بودن را در تو ببینم

دوست دارم گام هایت به بلندی پیمودن قله ها باشد

تو باید همه امکانات زندگی ات را تحقق ببخشی

تو هنوز از پنج درصد امکانات خویش نیز

استفاده نکرده ای

95% توانایی های تو راکد مانده است

ترس تو را می بندد و زندانی خویش ات می سازد

نترس

گشوده باش

گشوده به روی بیکران

نترس

زیرا خداوند است که درباره ی تو قضاوت می کند

او طبیعت بشری تو را به خوبی می شناسد

در روز داوری به او خواهی گفت:

« آری ای خدای همه دان و دوست داشتنی!

خطا کرده ام ، می دانم. و می دانم که می دانی.

خطا کرده ام و بعضی از کارهای ناصواب دیگر

ورود ممنوع رفته ام

و چند چراغ قرمز دیگر را هم رد کرده ام .»

و خداوندِ خدا تبسمی خواهد کرد.

درک ات خواهد کرد

تو را در ردای لطف خویش خواهد پیچید

و دوست ات خواهد داشت

پس نگران نباش!

 

Hosted by Tinypic.com

امام و احیای معنویت

دوستان خوبم سلام

 

مارک تواین در جایی توصیف پر معنایی از بخشش کرده و گفته است:

 

« بخشش رایحه ای است که گل بنفشه به پایی که آن را لگدکوب کرده می پراکند.»

 

همون طوری که قول داده بودم یکی از شعرهای امام خمینی (ره) را بالاخره انتخاب کردم و تو

 

این پست گذاشتم ، امیدوارم که خوشتون بیاد.(که حتما می یاد.)

    

 

 

در دلم بود که آدم بشوم اما نشدم

بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم

هجرت از خویش کنم خانه به محبوب دهم

 تا به اسماء معلم شوم اما نشدم

فارغ از خویشتن و واله رخسار حبیب

همچنان روح مجسم شوم اما نشدم

سرو پا گوش شوم ، پای به سر هوش شوم

کز دم گرم تو مُلهم شوم اما نشدم

از صفا راه بیابم به سوی دار فنا

در وفا یار مسلم شوم اما نشدم

خواستم بَر کنم از کعبه دل هر چه بت است

تا بر دوست مُکرّم شوم اما نشدم

آرزوها همه در گور شد ای نفس خبیث

در دلم بود که آدم شوم اما نشدم

امام خمینی(ره)

 

        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هجرت امام

 

سال ها می گذرد حادثه ها می آید

 

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

 

             

راستش خیلی دوست داشتم یکی از شعرهای امام را براتون بنویسم ولی انتخاب برام سخت بود و مونده بودم که کدومش رو بنویسم.در همین آینده نزدیک یکیشو براتون می نویسم.  

ضمنا رهام عزیز هر چی سعی کردم نتونستم وارد وبلاگت بشم.مطمئنی که آدرس را درست دادی!  

   

شعر ورلن

در قلب من گریه می بارد

همان گونه که باران بر شهر

چیست این اندوه؟که قلب مرا می شکافد

های ، صدای نرم باران

بر زمین وبر بام ها

برای قلبی که گرفتار غم است

های ، تیک تیک باران

بی دلیل گریه می بارد

در قلبی که منقلب است

چه؟ نه، هیچ خیانتی در کار نیست

« این غم بی دلیل است »

بدترین رنج آن است

که ندانم چرا

بی  عشق و بی نفرت

قلب من مالامال درد است.

 

ab Have a nice day dc