قاصدک

شعر و...

قاصدک

شعر و...

انتظار

می نویسم باز امشب .نامه ای با خط خوشگل.می گذارم روی کاغذ.حرف خود را از ته دل می نویسم نامه ای به .آن که امید دل ماست.او که رفته سال ها پیش .رفتنش مثل معماست برنگشته تا به امروز.مثل اینکه دیر کرده.انتظارش بچه ها را.خسته و دلگیر کرده می نویسم نامه ای تا.او بداند در چه حالیم .بر درخت زندگی مان.مثل یک گردوی کالیم گفته روزی خواهد آمد.صبر باید کرد شاید !.قول او سبز است ، حتما.با دعای ما می آید.