شعر


باز باران با ترانه
مي خورد بر بام خانه
يادم آيد كربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش يك روز غمگين       
گرم و خونين
لرزش طفلان نالان 
زير تيغ و نيزه ها را

باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
از فراز گونه هاي زرد و عطشان 
با گهرهاي فراوان
مي چكد از چشم طفلان پريشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پيچ و خمي در حسرت لب‌هاي ساقي
چشم در چشمان هم آرام و سنگين
مي چكد آهسته از چشمان سقا 
بر لب اين رود پيچان        
باز باران

باز باران با ترانه
آيد از چشمان مردي خسته جان
هيهات بر لب
از عطش در تاب و در تب
نرم نرمك مي چكد اين قطره ها روي لب  
شش ماهه طفلي     
رو به پايان 
مرد محزون
دست پر خون مي فشاند
از گلوي نازك شش ماهه 
بر لب هاي خشك آسمان با چشم گريان                 
باز باران

باز هم اينجا عطش 
آتش شراره جسمها 
افتاده بي سر پاره پاره
مي چكد از گوشها باران خون و كودكان بي گوشواره
شعله در دامان و در پا مي خلد خار مغيلان
وندرين تفتيده دشت و سينه ها برپاست طوفان
دستها آماده شلاق و سيلي
چهره ها از بارش شلاق‌ها گرديده نیلی
دراين صحراي سوزان 
مي دود طفلي سه ساله              
پر زناله
پاي خسته 
دلشكسته
روبرو بر نيزه ها خورشيد تابان
مي چكد از نوك سرخ نيزه ها
بر خاك سوزان           
باز باران باز باران

قطره قطره مي چكد از چوب محمل  
خاك‌هاي چادر زينب به آرامي شود گل
مي رود اين كاروان منزل به منزل
مي شود از هر طرف اين كاروان هم  سنگ باران
آري آري      
باز سنگ و باز باران
آري آري      
تا نگيرد شعله ها در دل زبانه
تا نگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبيند كودكي لب تشنه اينجا اشك ساقي
بر فراز خيمه برگونه ها
بر مشك ساقي
كاش مي باريد باران


علي اصغر كوهكن

 

شعر زیبای : بدم می آید  از محمد سلمانی

مار از پونه، من از مار بدم می‌آید

یعنی از عامل آزار بدم می‌آید

 

هم ازین هرزه علف‌های چمن بیزارم

هم ز همسایگی خار بدم می‌آید

 

کاش می‌شد بنویسم بزنم بر در باغ

که من از این‌همه دیوار بدم می‌آید

 

دوست دارم به ملاقات سپیدار روم

ولی از مرد تبردار بدم می‌آید

 

ای صبا! بگذر و بر مرد تبردار بگو

که من از کار تو بسیار بدم می‌آید

 

عمق تنهایی احساس مرا دریابید

دارد از آینه انگار بدم می‌آید

 

آه، ای گرمی دستان زمستانی من

بی‌تو از کوچه و بازار بدم می‌آید

 

لحظه‌ها مثل ردیف غزلم تکراریست

آری از این‌همه تکرار بدم می‌آید


محمد سلمانی

 

ماجرای انتخابات

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

انتخابات

کاندیدای محترم!

اگر منتظر رأی منی،

رک بگم.بهت رأی نمیدم.

بله به شما که اینطور برای رأی

 جمع کردن بی پرده حرف می زنی و

 آبروی ما مردم را در طبق اخلاص میگذاری

 رأی نمیدم.شما واقعا کم لطفی کردید .به این مردم ،

به این نظام ، به شهدا و به انقلاب کم لطفی کردی.وقتی به استان

 خراسان سفر کرده بودی،از تلوبزیون دیدمت. دیدم که چطور تمام وجودت

 را پشت اون تریبون در زبانت ریخته بودی و جار می زدی:

«من آمده ام خراسان را خراسان کنم.

آمده ام که دوباره پنیر و گردو و تخم مرغ بر سفره ها بیاورم».

اما آقای محترم،راستی شما فکر میکنی امروز دغدغه ی مهم این مردم اینه؟!

فکر می کنی مشکل حاد این ملت غیور و بی نظیر اینه!؟

باید بگم اگر این جور فکر میکنی برات متأسفم.

متأسفم از اینکه به جای ارائه ی برنامه هات می خواهی با پنیر و گردو رأی جمع کنی!

مگر این مردم را بچه فرض کرده باشی!

من به نوبه ی خودم و از طرف خیلی های دیگه از شما گله دارم

که این ملت بزرگ را تا این حد پایین آوردی!

حالا جهانیان فکر میکنن:بیچاره ایرانی ها مدتهاست که پنیر و گردو به چشم ندیدن!

مدتهاست که شکم گرسنه سر بر بالین گذاشتن!

آیا واقعا این طوره؟

بله . گرانی هست مشکل  مسکن هست.مشکل دخل و خرج نا همگون هست.

برمنکرش لعنت.

ولی من فکر میکنم هیچ ایرانی

 شرافت و غیرت و وطن دوستی اش رو با اینها عوض نمیکنه آقا!

ماطبقات کارگر و کم در آمد تحت فشاریم . ولی اینقدر مناعت طبع و بینش و بصیرت داریم

که تحمل کنیم و کشور و عزّتمون رو نفروشیم!

باید بدونی که امروز ایران و ایرانی با همین مقدار

 عظمت و ابهت و امنیتی که حاکم است وبا همین

نظامی که مورد پسندشان است دل خوش اند و آنان را

غمی نیست به کوری چشم دشمنان و کج اندیشان.

به امید خدا وبه لطف امام زمان(عج).

 اونا رئیس جمهوری میخوان که بتونه ایران را و ملت را مثل گذشته ها در جهان بلند آوازه کنه.

با این حرفهایی که شما و امثال شما زده اید که ایران و ایرانی را به خاک مذلّت کشاندید!

لطف کنید و در صحبتها و اندیشه هاتون تجدید نظر کنید وین طور با آبروی ملت بازی نکنید.

 به خدا این حق این ملت با عظمت نیست.

 این حق شهدا نیست. این حق امام راحل (ره)نیست!

مگر امام وقتی خواستن ما را از زیر یوغ شاه و ارباباش بیرون بکشند

 از این وعده ها به مردم دادن؟!

آیا این ازهمون وعده های آمریکایی که میخواستن به ما به قول شهید رجایی:

« خروس قندی بدهند و طلا بگیرند» ؛نیست؟!

جنابعالی فکر میکنی چطور مشکل تحریم حل میشه؟

 فکر  میکنی آمریکا و ارباب یهودش کی وبه چه شرطی دست

از سر این ملت بر میدارن؟!

فراموش کردید «کاپیتولاسیون» را؟

فراموش کردید که آمریکایی ها زمان شاه چه جولانی توی ایران میدادن؟!

فراموش کردید تعبیر امام را که فرمودن:اگر شاه ایران به یک امریکایی اهانت کند

 باید مجازات شود ولی اگر یک سگ امریکایی به شاه ایران اهانت کند

 شاه ایران حق ندا رد او را مجازات کند...؟!

گله داریم ازشما کاندید محترم. گله داریم....

 

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

نیمه ی خرداد

در آستانه ي فرقت يار

 

«هرگزنميردآنكه دلش زنده شدبه عشق

ثبت است برجريده ي عالم دوام ما»

اماما !

اينك درآستانه ي

نيمه ي خرداد هستيم،

همان كه دست غدّارش ما را

از تو جدا كردوكودك نوپاي انقلابمان

را در ده سالگي بي پدرساخت.امّا به كوري چشم

 بد خواهان،تو هستي،حضور مبارك تو در تمام لحظه ها

جاري است.در انتهاي جاده كمي آن طرف تر از آسمان

ايستاده اي وبه همه ي آنان كه راه مي جويند وراه

مي پويند ،جاده را نشان مي دهي وخطر گاه ها

را مي نماياني. وكدام رهنورد است كه پژواك

صدايت در گوش و سر انگشت هدايت تو

 فراپيش داشته باشد ولذّت يافتن وحلاوت

رسيدن را نچشد؟!

اينك مائيم وپيچ وخم

هزار راه رفته ونرفته!

مائيم ودشواري انتخاب راه!

دعايمان كن. دعايمان كن تا بدانيم

راستي از كدام راه مي توان رفت كه پژواك

 قدم هايمان خواب شهدا را بر نياشوبد

وتركيدن بغض گلوگاه آزادگان عزيز

را برنتابد ! دعايمان كن. . . !

 

سلام

به

نـــام

خــــدا

سلام ، سلام به

اونایی که این روزها

سخت مشغول تلاش و درس

خوندن اند به کوری چشم دشمن به

توفیقاتی دست پیدا کنند و در آینده انشاءالله

بدرخشند.سلام به اون هایی که خانه ی

امیدند و همسایه ی خورشید.سلام به

دست های توانمندشون .به

قلب های مملو از

نورشون.

 

آفرین!پیروز باشید

ای غــرور آفرینان

ســـرزمین من ! ! !

خداحافظ

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

تقدیم به تمامی دانش آموزانم.به امید موفقیت

خداحافظ...

به من گفتی خداحافظ و بر قندیل مژگانت بلور اشک جاری بود!

غم تلخی میان غصه هایت با تمام بی قراری بود

چرا با من خداحافظ...؟!

تو که گلبوته های شعر شادم را ز باران نگاهت بارور کردی

تو که جام خیالم را همه شب ازشراب عشق پرکردی

تو که افسانه ی با عشق بودن را برایم از کتاب زندگی خواندی

تو که بذر محبت را به دشت سینه ی مشتاقم افشاندی

چرا با من خداحافظ...؟!

تو مهمان عزیز لحظه های شاد من هستی

تو همچون قصه ی شیرین عهد کودکی در یاد من هستی

چرا با من خداحافظ؟!

خداحافظ کلامی تلخ و غمگین است

غم رفتن غمی بسیار سنگین است

تو دریای منی ، من ماهی ام ، دور از تو می میرم

اگر رفتی سراغت را همه جا از خدای عشق می گیرم

مرو ای بودنت شور جوانی ها

مرو ای بهترین حرف وکلام و مهربانی ها

اگر رفتی دگر تا عمر دارم داغدار رفتنت هستم

اگر رفتی منِ تنها همیشه سوگوار رفتنت هستم

اگر رفتی شب خود را ز اشک غم شراره بار خواهم کرد

تو را از زارزار گریه ام بیدار خواهم کرد

اگر رفتی درون پیله ی تنهایی و اندوه می مانم

برای طفل غمگین دلم لالایی دلگیر می خوانم 

مادر


بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن . . .
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن . . .
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن                                                                      به نقل از : نسیم ادبی

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com




معرفی برگزیدگان آزمون تستی ادبیات مرحله 3 پایه دوم راهنمایی

رتبه ی اول(نمره 20)

از کلاس شهید اشرفی اصفهانی

فاطمه مرادی

 زهرا رحیمی  

سارا فیروزآبادی 

از کلاس شهید مدنی

زهرا کهن سال

 از کلاس شهید دستغیب

سارا اسماعیل پور

 زهرا رستمی

رتبه ی دوم(نمره 19/5)

از کلاس شهید اشرفی اصفهانی

فاطمه بهارلو

 فاطمه رضایی   

بهاره عابدی  

نگین تاجورپور از کلاس شهید مدنی

نرجس خواجوی 

الهه رنجبران  

محدثه سلیمی

فاطمه مطیع الزمان

فاطمه واحدی  

فاطمه آبسالان از کلاس شهید صدوقی

مریم سرفراز   

فاطمه ناصری حمید

از کلاس شهید دستغیب

معصومه حیدری

 فاطمه صالح پناه

رتبه ی سوم (نمره 19)

از کلاس شهید اشرفی اصفهانی :

فاطمه جوکار

فاطمه رحمت پور  

کیمیا کهن سال  

سارا محمدی 

از کلاس شهید مدنی :

 آیدا مدبر

مینا عسکری  

فاطمه عباس زاده 

پرنیان رستگار  

مهسا جاوید 

از کلاس شهید صدوقی :

ستایش ستوده

 کیمیا عوض زاده 

فاطمه ناصری کاووس 

از کلاس شهید دستغیب :

آمنه اسکندری 

امیدوارم که تمام بچه ها در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز و خاری بر چشم دشمنان باشند

دعا

خدایا!

ببخش اگر

دری را کوبیدم که خانه ی تو نبود!


خداوند



مطمءن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد؛

چون در هر بهار برایت گل می فرستد؛

و هر روز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند؛

به یاد داشته باش که پروردگار عالم؛

با این که می تواند در هر جایی از دنیا باشد؛

قلب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که؛

هر وقت بخواهی چیزی بگویی، گوش می کند ...

؟؟؟

با زبان بی زبانی

با زبان بی زبانی

ببین سرتا پای انسان سخن می گوید!!!


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

عرض تسلیت


شهادت مظلومانه ی بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) بر عموم مسلمین تسلیت باد.


تنگ است برای تو جهان در و دیوار
با قدرت یک ضربه که در باز نمی شد
از پشت در افتاد به جان در و دیوار
در باز شد و بسته شد آنقدر که آخر
خون تو تپید از ضربان در و دیوار
مسمار تو را از نفس انداخت وگرنه
قتل تو نبوده است توان در و دیوار
مسمار اثرش مُهر علی دوستی توست
بر روی تنت مانده نشان در و دیوار
از حیرت و از سوختگی در چوبی
وامانده از آن روز دهان در و دیوار
وقتی تو خودت حادثه را شرح ندادی
باید که شنیدش ز زبان در دیوار
صدبار هم این روضه اگر خوانده شود باز
سخت است به والله بیان در و دیوار...
 

                                                                                           ؟؟؟

پندآموز

- بيهوده متاز که مقصد خاک است

- هرگز برای خوشبختی امروز و فردا نکن

- نماز وقت خداست انرا به ديگران ندهيم

- هرگاه در اوج قدرت بودی به حباب فکر کن

- هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود

- دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود

- هرگز از کسي که هميشه با من موافق بود چيزي ياد نگرفتم

- خطا کردن یک کار انسانی است امّا تکرار آن یک کار حیوانیست

- دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن آموخته است

- تنها موقعی حرف بزن كه ارزش سخنت بیش از سكوت كردن باشد

- هیچ زمستانی ماندنی نیست...حتی اگر تمام شبهایش یلدا باشد

- مرد بزرگ، كسي است كه در سينۀ‌خود ، قلبي كودكانه داشته باشد

- سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر كه بتوانی چراغی به آن نصب كنی

- يادها رفتند و ما هم ميرويم از يادها. کي بماند برگ کاهي در ميان بادها

- دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است

- هيچوقت نمی‌توانيد با مشت گره ‌کرده ، دست کسی را به گرمی بفشاريد

- نگاه ما به زندگي و کردار ما تعيين کننده ي حوادثي است که بر ما مي گذرد

- کاش در کتاب قطور زندگي سطري باشيم ماندني ... نه حاشيه اي از ياد رفتني

- هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد ، او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد

- در برابرکسی که معنای پرواز را نمیفهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد

                                                                                                             ؟؟؟

زیبایی زندگی

زندگی زيباست زشتی ‌های آن تقصير ماست

در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست

زندگي آب رواني است روان مي‌گذرد..........

آنچه تقدير من و توست همان می ‌گذرد

                                                                         ؟؟؟

                         

                                                                       

سال نو مبارک

سال نو مبارک 
هر روزتان بهاری           باشد به سال جاری

روزهای پایانی



خدایا در انتظار رحمتت نشسته ام بدهی کریمی،ندهی حکیمی ، بخوانی شاکرم، برانی صابرم، الهی ! احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی .نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز.

یا ارحم الراحمین، بهترین ها را در روزهای آخر سال  برای عزیزانم که ازبهترین ها هستند مقدر بفرما. وسال جدید را بر آنان مبارک گردان.

بارالها! ملت عزیز این مرز و بوم را  در سال جدید از شر فتنه گران محفوظ بدار و بخواه که از آزمایشات سر بلند بیرون آیند.

پروردگارا ! قلب مولایمان مهدی(عج) را در این سال و سال های پس از آن از آنان راضی و خشنود بگردان و بخواه که فتنه ی فتنه گران و دسیسه های دسیسه گران گریبان گیر خودشان گردد . به یمن نام مبارک صاحب الزّمان . خداوندا ظهور حضرت حجت را در این سال مقدربفرما به برکت نام فاطمة الزّهرا(س).

                                                                             آمین یا رب العالمین

نتیجه ی دومین مرحله از مسابقه ی تست ادبیات دوم راهنمایی


رتبه ی اول: الهه رنجبران  و  پرنیان رستگار

رتبه ی دوم: بهاره عابدی و فاطمه  ناصری(حمید)  و نرجس تاجورپور

رتبه ی سوم:فاطمه آبسالان، فاطمه  ریحانی، پرستو رحیمی،  ستایش ستوده، فاطمه بهارلو ، فاطمه جوکار، زهرا رحیمی ، فاطمه  صالح پناه

غنچه های نیمه باز

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اينک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز
خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمی‌ پوشی بکام
باده رنگين نمی ‌بينی به جام
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می ‌بايد تهی است
ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ 

نتایج آزمون تستی ادبیات فارسی پایه دوم از 4 کلاس

به نام خدا

رتبه ی اول:نمره ی 20  : زهرارحیمی از کلاس شهید اشرفی

رتبه ی دوم:نمره ی 19/5:فاطمه جوکار از کلاس شهید اشرفی

رتبه ی سوم : نمره ی 19 : سارا اسماعیل پور از کلاس شهید دستغیب

                            فاطمه رهسپار از کلاس شهید اشرفی

                            فاطمه ریحانی از کلاس شهید صدوقی

                         مریم سرفراز از کلاس شهید صدوقی

                                      فاطمه ناصری (حمید) از کلاس شهید صدوقی

با آرزوی توفیق همه ی دانش آموزان عزیز در آزمون بعدی  یکشنبه و دوشنبه  13 و 14 اسفند91

داستان ناتمام

پیرمردی
در نهایت فقر و
بدبختی روزگار می گذراند.
علاوه بر فقر در خانه ،جوان معلولی
نیز داشت که باید از او مراقبت می کرد.
روزی از صبح تا غروب به دنبال چیزی برای
 خوردن گشت ولی چیزی به دست نیاورد.
آسیابی را از دور دید.با خود گفت بهتر
 است به این آسیاب بروم شاید
 آسیابان مرا دست خالی
برنگرداند.آسیابان
 مقداری گندم
به  او داد.
چون پیرمرد ظرفی
نداشت،گندم ها را در دامن
خود ریخت و گرهی محکم به
 پایین دامن زد تا گندم ها نریزد...

این داستان ازکتاب معروفی نقل شده اما ناتمام است شما آنرا به سلیقه ی خود ادامه دهید و امتیازبگیرید فرصت تا جمعه ی آینده 91/12/11

طلوع خوشبختی


   خوشبختی به سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد.

عقل



از امام صادق (ع)پرسیدند: عقل چیست؟

فرمود: عقل آن حقیقتی است که به سبب آن خداوند عبادت

می شود

و به راهنمایی آن بهشت به دست می آید




علائم نزدیک شدن ظهور

امام صادق(عليه السلام) به يكي از ياران خود فرمود:

«هنگامي كه ببيني ظلم و ستم فراگير شده، قرآن فراموش گشته و از روي هوا و هوس تفسير گرديده، اهل باطل بر اهل حق پيشي گرفته، افراد با ايمان سكوت اختيار كرده، پيوند خويشاوندي بريده شده، چاپلوسي فراوان گشته، راههاي خير بدون رهرو و راههاي شر مورد توجه قرار گرفته، حلال، حرام شده و حرام مجاز شمرده شده. سرمايه‌هاي عظيم در راه خشم خدا (و فساد و ابتذال) صرف گرديده، رشوه خواري در ميان كاركنان دولت رايج شده، سرگرمي‌هاي ناسالم چنان رواج پيدا كرده كه هيچ كس جرأت جلوگيري آن را ندارد، شنيدن حقايق قرآن بر مردم گران آيد اما شنيدن باطل سهل و آسان باشد، براي غير خدا به حج خانه خدا بشتابند، مردم سنگدل شوند (و عواطف بميرد)، اگر كسي اقدام به امر به معروف و نهي از منكر كند به او توصيه مي‌كنند كه اين كار وظيفه تو نيست، هر سال فساد و بدعتي نو پيدا شود. (هرگاه ديدي اوضاع مردم اينگونه شده) مراقب خويش باش و از خدا نجات و رهايي از اين وضع ناهنجار را بخواه (كه فرج نزديك است).»( 1 )


31~2.jpg

کافی ج 7 ص 28

در عصر ارتباطات ماهواره


3330.JPG

در عصر ارتباطات ماهواره

در خانه ات هستی و می بینی :

در ژرف اقیانوس آرامِِ؛ نسل فلان ماهی- هزاران سال پیش از ما نابود گردیده است

در خانه ات هستی و می خوانی:

نور فلان سیاره صدها سال نوری- تا بگذرد از کهکشان ما

 پهنای این هفت آسمان را درنوردیده است!

در خانه ات هستی و از اینگونه بسیار؛ هر روز می بینی و می خوانی و می دانی.

اما؛ نمی دانی اینک سه روز است

همسایه ات تنهای تنها در اتاقش از این جهان بی ترحم چشم پوشیده است!

همسایه بیمار؛ همسایه تنها؛ داروی قلبش را در استکان هم ریخته؛ نزدیک لب آورده

 آه اما ننوشیده است!

آشفتگی هائی؛ گواهی می دهد:

تا باخبر سازد شما را یا شمایان را بسیار کوشیده است.

همسایه ای امروز می گفت:(البته با افسوس)

«من سایه اش را گاه می دیدم از پشت شیشه؛ مثل این که مشت بر دیوار می زد!»

و آن دیگری ـافسرده- می افزود:

«من هم صدایی می شنیدم از پشت در؛ بی شک تنهایی اش را زار می زد!»

«فریدون مشیری»

برای شناخت آدما نباید عجــــــــــول بود

دیر یا زود خیلی قشنگ خودشونو نشونت میدن

فقط باید صبــــــــــــــــــور بود.

                                                                               قاصدک

میلاد پیمبر(ص)

35~2.jpg

میلاد پیمبر(ص)

میلاد پیمبر شد مسلمــین مبارک

فصل گل احمر شد مسلمین مبارک

 

آمد به جهان احمد مسلمین مبارک

آمد نبی ســــرمد مسلمـین مبارک

                     م.هنر.بهمن91

ضمناً از مهسا و زهرا متشکرم این نظر لطف شماست  و خدا نکشتتون از خنده خفه ام کردید

دیکته

بچه ها دیکته دارید قبولی سخت است

هر کسی درس نخواند به خدا بد بخت است

حرف ها مثل هم اند از همه جا می آیند

گاه چسبیده به هم گاه جدا می آیند

جمله ها اکثرشا ن سخت و دو پهلو هستند

جمله ها مثل دو تا دوست به هم وابستند

بچه ها روز مهمی است بخوانید که من

سر قولی که ندادید بمانید که من

دوست دارم جلوی چشم کسی بد نشوید

از خیابان خدا با عجله رد نشوید

بنویسید خدا بعد بخوانید هوس

بنویسید قناری و بخوانید قفس

بنویسید که طوفان و تلاطم  شده است

هی بچرخید خدا پشت خدا گم شده است

بچه ها گوش کنید این دو سه خط سنگین است

بنویسید شعف دخترکی غمگین است

گر چه بابا غم نان می خورد و ما نان را

آخرین خط بنویسید بزرگ است خدا

دست آخر ننویسید دو رنگی ها را

بچه ها وقت تمام است ورق ها بالا

به نقل از وبلاگ :سخنرانی های دکتر انوشه و اشعار دیگران

 

 

28 صفر

امروز روز غم باری است. 28 صفر. روز عزاداری دو تن از عزیزان خدا و دوستدارانشون.

آرزو می کنم حسین(ع) خریدار اشکها تون ، جدّش پیامبر(ص) مشکل گشای غمهاتون،غریب

مدینه شفاعت خواهتون،خورشید توس ضامن دعاهاتون و مهدی فاطمه(عج)سایه بون دلاتون باشه.

نامه ای به خودم 5

نامه ای به خودم (5)

       سلام. ای وجود خدایی ام ، سلام.خداوند فرموده:«وسرانجام پس از خلقت انسان ،از روح خویش در وجودش دمیدم...».امّا به راستی من با تو چه کرده ام؟! غیر از اینه که اون روح خدایی رو تبدیل به یه روح حیوانی کردم!غیر از اینه که خودمو به شیطون سپردم تا اون تربیتم کنه؟

     وای بر من! چه بلایی به سر خودم آوردم! فرصت های طلایی زندگی گروه گروه مثل برق از دستم رفتند ومن هیچ خیالم نبود.چه لحظه های عزیزی که می شد با تو باشم و تو رو بسازم! چه روزها و شبهایی که می تونستم دستت تو رو بگیرم و به خدا برسونم! مگر نه اینکه سعدی میگه:

          « رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند        بنگر که تا چه حدّ است مقام آدمیّت»

گاهی که به خود می آم از خودم می پرسم:«واقعاً من کی ام؟به فکر تو هستم و نیستم. یه چیزایی می دونم و نمی دونم. شاید هم نمی دونم و خیال می کنم که می دونم.آخه مگه ممکنه کسی چیزی رو بدونه و به کارش نیاد؟! مگه ممکنه کسی بدونه خدایی هست که مدام اونو می بینه ولی نافرمانی کنه؟ مگه ممکنه کسی بدونه قیامتی هست و روز حسابی، اما به فکر توشه که نباشه هیچ، آلوده ی گناه هم بشه؟! مگه ممکنه کسی بدونه زمین زیر پاش سسته ولی باز هم روی اون واسته؟! مگه ممکنه کسی بدونه اینجا که خوابیده رود خونه اس و هوا هم ابری، هرلحظه احتمال بارندگی و سیله ، اما هیچ به رو خودش نیاره و صدای خورّ و پفّش گوش فلک رو کرکنه؟!

       بله حالا می بینم اون شخص خودمم که تمام این ویژگی ها رو دارم! وتمام این ها نشان ...!

      حلا فهمیدی منِ بی مقدار،یک عمر با تو ،با خودم، چه کردم؟ راستی چطور میشه جبران کرد؟ خدایا! یعنی فرصتی هست؟مثلاً چقدر؟ اونقدر که بشه ثانیه های یک عمر رفته را باز سازی کرد؟! اونقدر که بشه از نو زندگی کرد؟! میگن:«زندگی یه جاده ی بی بازگشته. یه جاده که دور برگردون نداره». یه مشقه که قابل پاک کردن نیست . فقط میشه ادامه ی اونو با دقت و بی غلط نوشت. البته اگر ادامه ای در کار باشه؟!

پس خدایا! یه فرصت دیگه بده، یه فرصت دیگه که باهاش اراده هم باشه. چون اگه غیر از این باشه هزارتا فرصت دیگه هم بدی، به تباهی میکشمش! خودت که خوب منو می شناسی.آره یه فرصت که باهاش قدرت هم باشه قدرت مبارزه با نفس. با شیطون . یه فرصت که باهاش بتونم تمام پل های خراب کرده ی پشت سرم رو دوباره بسازم و برگردم و راه های کج و بی راهه ای رو که رفتم ببندم و در مسیر مستقیم به سمتت بیام. اهدناالصّراط المستقیم...

ای 20

تقدیم به تمامی دانش آموزان عزیزی که تلاش می کنند تا یاد بگیرند امّا بیست هدفشا

ننیست

ای 20

خاطرت هست تنم در طلبت خونین گشت

خاطرت هست جراحات تنم چرکین گشت

خاطرت هست چوکارنامه ی خود کردم فاش

خط ابروی مامان پر شکن و پر چین گشت

خاطرت هست که مادر ز نبودت ای بیست

به حواس من و آینده ی من بد بین گشت

خاطرت هست دوشب حبس شدم درحمام

سوسک غم خواره و هم راز من مسکین گشت

خاطرت هست غذای من و پول توجیبیم

بهر تنبیه ،  فزون بر دده ام نسرین گشت

خاطرت هست که کسب تو عزیزم ای بیست

جزء رؤیای مدام من دل غمگین گشت

خاطرت هست که مامان،تو به پُز  می خواهد

رنگ رخسار من از هجر ببین، زرّین گشت

خاطرت هست ؟ اگر هست ،  به نزدم باز آ

که دو چشمان من از فرقت تو خونین گشت

خواهم امروز که ای بیست بیایی نزدم

چون که اسم تو مرا روز وشبان تلقین گشت

یا که ای بیست تو گم شو ز نظام درسی

زندگی بلکه به کام من و ما شیرین گشت

« هنر » امروز نگوید که تو ای بیست ، بَدی

لیک کج فهمی ایام به تو ، چونین گشت